فدریکو گارسیا لورکا

فدریکو گارسیا لورکا در منطقه روستایی اندلس نزدیک گرانادا در اسپانیا متولد شد. پدرش دون فدریکو گارسیا ملاک ثروتمندی بود و مارش وینسینتیا لورکا زنی بود بهره‌مند از ذوق هنری و معلمی که قریحه شعری گارسیا لورکای جوان را پرورد. گارسیا لورکا از همان کودکی با هنر مأنوس بود و دوستان و نزدیکانش را با نمایش خیمه شب بازی سرگرم می‌کرد. در سال ۱۹۰۹ درست زمانی که او باید به دبیرستان می‌رفت خانواده او به گرانادا نقل مکان کردند. او قصد داشت به تحصیل موسیقی بپردازد تا آهنگ‌سازی بزرگ شود. استعدادش در موسیقی از زمانی که آثاری از بتهون و شوپن را در جمع آشنایان اجرا می‌کرد، آشکار شده بود؛ با این حال پدر برای او حرفه‌ای حقوقی را مناسب‌تر می‌دانست. پس او دوره دبیرستان را آن‌گونه سپری کرد که برای تحصیل در رشته حقوق آماده شود.
لورکا در دبیرستان فلسفه سنتی توماس آکویناس را آموخت و خیلی زود تضاد میان آموزش‌هایش را با دنیای مدرنی که در پرتو پیشرفت علم و اندیشه اجتماعی جدید در اسپانیای آن روزگار گسترده می‌شد، دریافت. در ۱۹۱۴ از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و در ۱۹۱۶ در دانشگاه گرانادا ثبت نام کرد. او هم‌زمان با تحصیلش در رشته حقوق توجهش به موسیقی را از دست نداد و به ادبیات نیز علاقه عمیق‌تری پیدا کرد. او در این سال‌ها تحت تأثیر موسیقیدان برجسته‌ای به‌نام مانوئل دِ فالا قرار داشت که روایت جدید و مدرن او از آهنگ‌های محلی اسپانیا موجب شهرتش شد؛ آهنگ‌هایی که ما آن‌ها را با عنوان فلامینکو می‌شناسیم. رفت و آمد لورکای جوان به کافه‌ها موجب آشنایی او با روشنفکران و هنردوستانی شد که علایقی مشابه با لورکا داشتند. او به حلقه نزدیکان دون فرناندو دِ لوس ریوس پیوست؛ کسی که روشنفکران، هنرمندان و جریانات سیاسی مدرن و مخالف سنت را در دامان خود پرورش می‌داد.
در ۱۹۱۹ لورکا به مادرید نقل مکان کرد تا در Residencia de Estudiantes ادامه تحصیل دهد. آنجا سرچشمه تفکرات مدرن افراطی و مهد روشنفکران لیبرال بود. در این سال‌ها آشنایی و دوستی او با ادیبانی همچون منندز فیدال، خوزه اورتگای، خوان رامون خیمه‌نز و… این انگیزه را در وی ایجاد کرد که حرفه نویسندگی را دنبال کند. در همین ایام بود که او با شخصیت‌هایی همچون لوئیس بونوئل، پپین بلو و بیش از همه با سالوادور دالی رابطه دوستی برقرار کرد. بالاخره او در ۱۹۲۳ توانست تحصیل در رشته حقوق را به پایان برد.
نخستین اثر او مجموعه‌ای از ترانه‌هایش بود که با نام «باورها و چشم‌اندازها» در ۱۹۱۸ منتشر شد و منعکس کننده تلقی او از زندگی سنتی اسپانیایی بود؛ زندگی‌ای که در صومعه‌ها و کلیساهای روبه‌زوال جریان داشت. کتاب دیگر او با عنوان «کتاب شعرها» در ۱۹۲۱ منتشر شد. این اثر نیز اشعاری بود که او قبل از تجربه کردن زندگی در مادرید سروده بود. این اثر خارج از حلقه دوستان روشنفکر او نیز اندک اقبالی یافت.
گرچه در سال ۱۹۲۷ کتاب «ترانه‌ها» نبوغ لورکا را در پروردن نغمه‌های و تصویرهای سنتی اسپانیایی در قالب شعری معاصر نشان داد اما این مجموعه «کولی سروده‌های گارسیا لورکا» بود که برای او شهرتی جهانی به ارمغان آورد. تکمیل این اثر بیش از ۵ سال به طول انجامید و در ۱۹۲۸ منتشر شد. به عقیده برخی، بهترین مجموعه شعر او قلمداد می‌شود. او در ۱۹۲۹ برای تحصیل به آمریکا رفت. تجربه اقامت وی در آمریکا اشعاری را پدید آورد که بعدها (در ۱۹۴۰، پس از مرگ وی) در کتابی با عنوان «شاعر در نیویورک» منتشر شد.
پس از بازگشت از آمریکا لورکا فعالیت خود را به نمایش معطوف کرد. او از ۱۹۳۱ به بعد نمایشنامه‌های متعددی را نگاشت و برخی را به صحنه برد. آثاری از قبیل «یرما»، «مخاطب»، «همسر حیرت‌آور» و… . در ۱۹۳۴ او آخرین مجموعه شعر خود با عنوان «دیوان تاماریت» را که متأثر از شعر عربی است، سرود؛ مجموعه‌ای که دو سال پس از مرگش منتشر شد.
با اینکه لورکا چندان اهل سیاست نبود، اما در جریان جنگ‌های داخلی اسپانیا از سوی سربازان ژنرال فرانکو تحت تعقیب بود. او به زادگاهش گرانادا پناه برد؛ اما در نهایت در ۱۷ آگوست ۱۹۳۶ دستگیر شد و دو روز بعد در ۱۹ آگوست تیرباران شد. ماجرای مرگ او تا سال‌ها در پرده‌ای ابهام بود و گمانه‌زنی‌هایی متفاوت درباره علت مرگ وی صورت می‌گرفت تا اینکه شاهدانی عینی از برخی ابهامات پرده برداشتند.

لورکا

ثبت دیدگاه مسدود شده است.